شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۶
۰ نفر

دکتر سیدحسین موسوی* موج اعتراض‌ها، قیام‌ها و انقلاب‌های شمال آفریقا اینک به مناطق حساس خاورمیانه سرایت پیدا کرده و از میان کشورهای گوناگون، سوریه را هدف قرار داده است.

دکتر سید حسین موسوی

وضعیت کشور سوریه به دلایلی که در این نوشتار بدان اشاره خواهد شد به‌کلی با دیگر کشورهای قیام کرده یا انقلاب کرده متفاوت است، این تفاوت از آن دسته تفاوت‌هایی نیست که گوش افکار عمومی خاورمیانه به شنیدن آن از سوی رهبران کشورهای بحران زده خاورمیانه عادت کرده است. هنگامی که تونس در ماه پایانی سال گذشته میلادی دستخوش بحران شد، موج این بحران بلافاصله به مصر سرایت پیدا کرد، رهبران مصر آشکارا روی تفاوت مصر با تونس تأکید کردند. معمر قذافی رهبر لیبی نیز با وزیدن نسیم تحول‌خواهی به کشورش همین آواز را تکرار کرد و گفت که لیبی نه تونس است و نه مصر. با انتقال موج اعتراض‌ها به منطقه خلیج‌فارس و به‌طور مشخص یمن و بحرین علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور یمن اعلام کرد که یمن یک کشور قبیله‌ای است و با تونس و مصر و لیبی متفاوت است. پادشاه بحرین نیز با اشاره به تحولات سیاسی داخلی این کشور همین آهنگ را نواخت که بحرین با تونس، مصر، لیبی و یمن متفاوت است. بنابراین همه از تفاوت کشورشان با دیگر کشورها سخن می‌گویند، حال آنکه شعارهای ملت‌های عرب تقریباً در همه جوامع یکسان بوده و روش‌های اعتراضی آنها نیز به استثنای 2 نمونه لیبی و بحرین شباهت فراوانی به یکدیگر دارد اما مسئله سوریه واقعاً با دیگر کشورهای عرب بحران‌زده متفاوت است.

این نوشتار می‌کوشد به‌طور ویژه ابعاد بحران سیاسی جاری سوریه را مورد بررسی قرار داده و تفاوت آن را با دیگر کشورهای عرب بحران‌زده ریشه‌یابی کند. چشم‌انداز میان‌مدت بحران سیاسی این کشور در سایه گام‌های اصلاحی رئیس‌جمهور سوریه در این نوشتار ترسیم خواهد شد:1. با روشن شدن نخستین شراره قیام‌های شمال آفریقا و انتقال سریع آن به مصر، لیبی و الجزایر و سپس یمن و بحرین، نمودار اولیه جغرافیای سیاسی تحولات خاورمیانه در برگیرنده این پیام بود که توفان ناآرامی‌های سیاسی در اردوگاه میانه‌روهای عرب شکل گرفته است. بسیاری از ناظران سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی این تحولات به‌ویژه ناآرامی‌های کشور مهم مصر را به سیاست‌ها و رویکردهای منطقه‌ای رهبران این کشورها در قبال مسائل سرنوشت‌ساز نظیر مسئله فلسطین ارجاع دادند.

برخی از تحلیلگران سیاسی از این هم فراتر رفته و به این جمع‌بندی شتاب‌زده رسیدند که اردوگاه میانه‌روهای عرب در اثر قیام‌ها و انقلاب‌های منطقه‌ای رو به فروپاشی دارد و کشورهای عضو جبهه رادیکال در منطقه در برابر این سونامی سیاسی مصونیت خواهند داشت. پاره‌ای از تحلیلگران غربی نیز بدین سو گرایش پیدا کردند که ایالات متحده آمریکا باید به‌طور کلی سیاست‌های خاورمیانه‌ای خود را تغییر دهد؛ زیرا به گفته آنان هم‌پیمانان خاورمیانه‌ای آمریکا یکی پس از دیگری فرو‌می‌پاشند و واشنگتن قادر به نجات آنها نیست. اما با انتقال موج ناآرامی سیاسی به سوریه یعنی کشوری که در قلب کشورهای رادیکال و خط مقدم جبهه ضدصهیونیستی قرار دارد- نمودار جغرافیای سیاسی تحولات دستخوش تغییر از نوع شگفت‌انگیزش شد.

ارزیابی‌ها و تحلیل‌ها نیز با اطلاع از شعارهای مردم سوریه که حول «آزادی» متمرکز شد، دچار تنگی افق شد و بسیاری از مقامات سیاسی در پایتخت‌های منطقه و جهان در تبیین این رویداد و فهم عوامل آن و نیز در چگونگی تنظیم موضع‌گیری‌های خود در قبال این پدیده پیچیده سردرگم شدند. نکته محوری در بررسی نمونه سوریه این است که این کشور حداقل طی چند دهه اخیر همواره در کنار مسائل سرنوشت‌ساز ملت‌های خاورمیانه و محوری‌ترین موضوع آن یعنی مسئله فلسطین قرار داشت. دولت سوریه در همه تحولات خاورمیانه به‌گونه‌ای ثابت قدم، همسو و هماهنگ با منادیان ضرورت مقابله با سیاست‌های آمریکا و توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی حرکت کرد، از مقاومت ضدصهیونیستی لبنان علیه اسرائیل و نیز مقاومت ملت عراق علیه اشغالگران آمریکایی جانبداری کرد و به‌صورت هم‌پیمان استراتژیک ایران در امور سرنوشت‌ساز منطقه‌ای شناخته شد.

در این زمینه نباید از یاد برد که عمده‌ترین شکاف و اختلاف‌نظر میان ملت‌ها و رژیم‌های منطقه تا پیش از وقوع تحولات اخیر حول نزدیکی یا دوری رژیم‌های عرب به سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه و ورود به روند سازش با رژیم صهیونیستی یا مقابله با آن دور می‌زد. سوریه در این زمینه پیشگام اردوی مقاومت علیه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل شناخته می‌شد، تا آنجا که دمشق به قبله مبارزان ضداسرائیلی تبدیل شد. نکته جالب اینکه دولت سوریه در شرایطی این گزینه را انتخاب کرد که انضمام به روند سازش با اسرائیل و هم‌رکابی با سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا به سکه رایج روز درآمد. سوریه البته هزینه این گزینه خود را نیز پرداخت کرد. تحریم‌های یکجانبه آمریکا و اروپا علیه این کشور، انزوای منطقه‌ای و بعضاً حملات هوایی رژیم صهیونیستی به برخی تأسیسات حیاتی سوریه (حمله به آنچه تأسیسات اتمی در حال ساخت سوریه در منطقه دیر الزور خوانده شد آخرین آن بود) از جمله این هزینه‌هاست.

به عبارت دیگر موضع‌گیری‌ها و استراتژی‌های چند دهه اخیر سوریه پایه‌های مشروعیت‌زایی الگوی حاکم بر کشور سوریه را به‌صورت پیوسته تغذیه می‌کرد. اما گویی هیچ‌یک از این پارامترهای محوری حاکم بر سیاست‌های سوریه نتوانست کمربند ایمنی حکومت دمشق را در قبال موج تحول‌خواهی‌های جاری خاورمیانه تأمین کند. در نتیجه و در پایان این محور بحث، طرح پرسش‌های کلیدی در این زمینه ضروری به‌نظر می‌رسد. عمده‌ترین پرسش این است که آیا ملت‌های خاورمیانه به‌صورت دسته‌جمعی دست به تغییر اولویت‌ها و دوری از آرمان‌های خود زده‌اند؟ آیا برخورداری از مدل حکومتی ناشی از اراده ملت‌ها و دوری جستن از کشمکش‌های بی‌پایان و خسته‌کننده و نیز ناپایداری در روابط ملت/ دولت به یک نیاز حیاتی درآمده است؟

2. بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه پس از درگذشت پدرش حافظ اسد قدرت را در این کشور به دست گرفت. در واقع روی کار آمدن بشار اسد در سوریه، نخستین نمونه جمهوری موروثی را در خاورمیانه به منصه ظهور رساند. بشار اسد البته با وعده انجام اصلاحات عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به تحکیم قدرت خود در ساختار پیچیده سیاسی سوریه پرداخت. در عرصه مسائل اقتصادی، سوریه در دوره بشار اسد چرخش آشکاری از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد آزاد کرد اما این چرخش با ظهور طبقه جدید متوسط در این کشور همراه بود که عمدتاً به ارکان و نهادها و شخصیت‌های حکومتی اختصاص پیدا کرد. در نتیجه مسئله فساد و رانتخواری به سرعت در این کشور دامن گستراند. در واقع انقلاب‌های تونس و مصر و شکسته شدن دیوار وحشت در میان ملل منطقه، این فرصت را پیش روی ملت سوریه گشود. مجدداً تأکید کنم که شعار محوری اعتراض‌های مردم در سوریه آزادی و نفی تحقیرشدگی است. مسائل فوق بعضاً از سوی رئیس‌جمهور سوریه در نطق پارلمانی مطرح شده و رسانه‌های گروهی این کشور در حال حاضر به‌صورت تقریباً شفاف به طرح تحولات فوق می‌پردازند. اگر این رویکرد حکومتی از چند سال قبل شروع می‌شد، امروزه وضعیت سوریه به‌گونه دیگر رقم می‌خورد.

* رئیس مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه

کد خبر 133826

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز